قوانین ضمیر ناخودآگاه در علم NLP قوانینی مبتنی بر شناخت ذهن و نحوه کارکرد آن است. ما در روش ان ال پی به نحوه کارکرد ذهن و نحوه برنامه ریز ناخودآگاه توجه می کنیم و بر اساس کد گذاری ذهن به تغییرات فردی می پردازیم. برای درک بهتر ان ال پی داستانی در میان صوفیان نقل شده است که ببری گرسنه مردی را دنبال می کرد. مرد با ناراحتی و ترس رو به ببر کرد و درحالی که گریه می کرد از او پرسید: «چرا دست از سر من بر نمی داری؟» ببر جواب داد: «تو چرا اینقدر خوشمزه هستی؟»
در هر ارتباطی میان دو نفر یا در این داستان میان انسان و حیوان، همیشه بیش از یک دیدگاه و نگرش وجود دارد. گاهی برخی نمی توانند این نکته را درک کنند، به این دلیل که نمی دانند اگر در ارتباط ها دیدگاه و رفتارهایشان را تغییر دهند، به آنچه می خواهند می رسند. برنامه ریزی عصبی زبانی (ان ال پی) یکی از شیوه های ظریفی است که به شما کمک می کند در ارتباط هایتان اثرگذارتر عمل کنید. ان ال پی روی ارتباط و تغییر تمرکز می کند.
فهرست مطالب
ان ال پی چیست؟
آیا می دانید ان ال پی چیست؟ nlp به زبان ساده یعنی درک اینکه چه مواردی روی شما و دیگران اثر می گذارد و راه رسیدن به نتایجی که در حوزه های مختلف زندگی خواهانش هستید.
برنامه ریزی عصبی کلامی
ان ال پی یا برنامه ریزی عصبی کلامی ابتدا از دهه 70 میلادی توسط ریچارد بندلر و جان گریندر به دنیا معرفی شد و آنها با استفاده از الگوبردای از انسان های موفق توانستند زمان درمان انواع بیماری ها مانند فوبیا، تروما، وسواس ها و رهایی از خاطرات و افکار منفی را به سرعت درمان کنند. امروزه از این علم در بسیاری از زمینه ها مانند درمان، پزشکی، ارتباط موثر و حتی تجارت و مذاکره استفاده می شود.
تعریف NLP
ان ال پی را می توان به شکل های مختلف تعریف کرد. تعریف رسمی آن این است که «ان ال پی عبارت است از مطالعه ی ساختار تجربیات ذهنی ما». در اینجا چند تعریف کوتاه نیز از ان ال پی برایتان آورده ایم:
هنر و دانش ارتباط
کلید آموختن
شیوه ی اثرگذاری روی دیگران با در نظر گرفتن اخلاقیات
دستورالعمل کار کردن با مغزتان
راز افراد موفق
شیوه ی خلق آینده ای که خواهانش هستید
راهی برای کمک کردن به دیگران تا معنایی را از بودنشان درک کنند که به سودشان است
جعبه ابزاری برای ایجاد تغییرات شخصی و سازمانی
معرفی قوانین و پیش فرض های ان ال پی
آشنایی با اصول و قواعد هر دانشی یکی از موارد بسیار مهم در هر زمینهای به شمار میرود. ان ال پی نیز بهعنوان دانشی تأثیرگذار در ایجاد تغییرات انسانی دارای اصول مشخصی میباشد که این اصول تحت عنوان پیش فرض های ان ال پی شناخته میشوند که در این مقاله با ساختار کلی پیش فرض های ان ال پی و نقش بسیار مؤثر آنها در این دانش بسیار زیبا آشنا میشوید.
پیش فرض های ان ال پی به عنوان چارچوب های اساسی شکل دهنده ساختارهای ضمیر ناخودآگاه است.
با پذیرش پیش فرض ها زندگی بسیار راحت تر و دلپذیرتر است؛ همان گونه که برای رانندگی قوانین راهنمایی و رانندگی را می پذیریم، برای درک بهتر ان ال پی نیز باید پیش فرض ها را بپذیریم.
پیش فرض اول:
داشتن نقشه، برای هرکاری که می خواهیم انجام دهیم، لازم و ضروری است. به عنوان مثال، برای خوردن حتی یک لیوان آب نیاز به نقشه داریم: با چه ظرفی آب بخوریم، محل آب خوردن کجاست و خیلی موارد دیگر.
پیش فرض دوم:
نقشه همان سرزمین نیست. اگر بخواهیم از تهران به اصفهان سفر کنیم، علاوه بر اینکه نیاز به یک نقشه برای پیدا کردن مسیر داریم، داشتن اطلاعات دیگری مانند آب و هوا و غیره نیز، با اینکه در نقشه قید نشده است، مورد نیاز است. جزئیات نقشه هر شخصی به خود شخص بستگی دارد و با دیگری فرق می کند.
پیش فرض سوم:
کاری را که انجام داده اید اگر جواب نداد راه دیگری پیدا کنید. برخی از افراد فقط بر روی یک روش خاص پافشاری می کنند و از راه های دیگر غافلند. اصل انعطاف پذیری بر این باور است که همه روش ها باید امتحان شوند. در واقع برای رسیدن به هدف باید انعطاف پذیر بود و از بایدها و نبایدهای درونی خود فاصله گرفت. ان ال پی در این راستا کمک می کند که مسیر های عصبی جدیدی را در ناخودآگاه تشکیل دهید و به نتایج بهتری دست یابید.
پیش فرض چهارم:
ارتباط با ناخودآگاه برای ادامه دادن هدف لازم است. تغییر در رفتار بر رفتار گذشته تأثیر می گذارد و تمام این مراحل باید با نظر و توافق ضمیر ناخودآگاه انجام شود. بنابراین ناخودآگاه باید اطمینان پیدا کن برنامه ریزی جدید، برای یک هدف جدید یا تغییر در رفتار، به هیچ وجه باورها و اعتقادات و امنیت شخص را تهدید نمی کند.
پیش فرض پنجم:
باید به مدل شخصی دیگران احترام گذاشت. گاهی در راه قدم برداشتن به طرف هدفی که در نظر داریم، از رفتار یا برخورد دیگران تأثیر می گیریم و از حرکت باز می مانیم. در ان ال پی می آموزیم چیزی که برای ما اهمیت دارد دست یافتن به هدفی است که از قبل برای آن برنامه ریزی کرده ایم.
پیش فرض ششم:
هر چیزی که برای فردی امکان پذیر باشد برای دیگران هم امکان پذیر است. از دیدگاه ان ال پی اگر شخصی توان رسیدن به درجات عالی، علمی، مالی، اجتماعی، هنری و ورزشی را دارد، دیگران هم می توانند، با مطالعه راهبردهای تفکر و شیوه های گفتار و عمل او، به آن مقام ها برسند.
پیش فرض هفتم:
همه ما منابع عظیمی از راه حل در درون خود داریم. منابع درون خود ماست. انسان قادر است با استفاده از نیروهایی که دارد موانع ذهنی و مزاحم را از سر راه بردارد و برای این کار نیاز نیست آموزش های خاصی ببیند؛ فقط کافی است آگاهانه به منابع دسترسی داشته باشد تا در مواقع بحرانی و ضروری از آنها استفاده کند.
پیش فرض هشتم:
شکست وجود ندارد و هر آنچه هست، فقط تجربه و یادگیری است. شکست به واقع یک تجربه است که راه را برای ما مشخص می کند و سبب می شود بتوانیم به نتیجه مطلوب برسیم. کسب تجربه بدون شکست معنایی ندارد. شکست ها در واقع یک یادگیری هستند. خلاقیت مهم ترین ابزار انسان برای پیشرفت است. اگر ما خلاقیت خود را از دست بدهیم دیگر هیچ سلاحی برای جنگیدن با عقب ماندگی نداریم. قبول شکست روی خلاقیت اثر می گذارد و آن را از بین می برد. ولی اگر فکر کنیم با به دست نیاوردن نتیجه مطلوب یک تجربه جدید به دست آورده ایم قطعا راه حلی پیدا می کنیم و به هدف خود می رسیم.
پیش فرض نهم:
ما نمی توانیم ارتباط برقرار نکنیم. در هر جا و هر شرایطی در حال ارتباط برقرار کردن با دیگران هستیم. از دوران جنینی، با شنیدن صداهای گوناگون و نشان دادن عکس العمل های مختلف حتی به صورت غیرارادی، حامل پیام هایی برای اطرافیان بوده ایم. حاضر یا غایب بودن ما، در محل قرار، نوعی ارتباط است. دیگران متوجه پیامی که ما همراه داریم می شوند و تمام این رفتارها مسئولی دارد به نام ضمیر ناخودآگاه. یعنی ارتباطی که ما خواسته یا ناخواسته برقرار می کنیم از سوی ضمیر ناخودآگاه دریافت می شود و پس از پردازش بر حسب نوع ارتباط اعتبار گذاری می شود. در ان ال پی می آموزیم یک ارتباط مؤثر برقرار کنیم و تشخیص دهیم چه اعتباری برای ما قائل شده اند.
یک ارتباط مؤثر ارتباطی است که بر دیگران اثر مطلوب بگذارد.
پیش فرض دهم:
در پشت هر رفتاری یک منظور مفید نهفته است. هر کاری که ما انجام می دهیم به نوعی به ما سود می رساند؛ حتی اگر سیگار می کشیم، درس نمی خوانیم و یا ورزش نمی کنیم. بستگی به این دارد که ضمیر ناخودآگاه این سود را چگونه فهمیده باشد. ضمیر ناخودآگاه می کوشد امنیت، رفاه و آسایش ما را تأمین کند و برای این کار به آرشیو یا بایگانی خود ( که از زمان پیش از تولد و در حدود چهارماهگی در شکم مادر اطلاعات را در خود ذخیره می کرده) مراجعه و براساس آن رفتار را تولید می کند.
زمانی که ما هرکدام از پیش فرض های ان ال پی را بهعنوان باوری در ناخودآگاه خود میپذیریم به سمت تولید رفتارهایی متناسب با قواعد ان ال پی حرکت میکنیم و زمینهای ایجاد میکنیم تا ابزارها و نگرشهایی که در ان ال پی آموزش میبینیم را بتوانیم بهصورت عملی در زندگی خود اجرا کنیم و رفتارهایمان را با این اصول بسیار زیبا همجهت و همراستا کنیم، در کل اجرای هر یک از این پیش فرضها در هر جا و با هر شخصی سبب بهبود روابط، حس خوب و پیشرفت شما می شود.
شش اصل برنامهریزی عصبی کلامی
انالپی در مجموع شش اصل دارد که ستونهای این علم هستند. ما در اینجا به بررسی این شش اصل میپردازیم:
1- ضمیر ناخودآگاه؛ بخش زیادی از ذهن کاملاً پنهان است و لایههای عمیق هر تحلیلی در همین بخش ذهنی انجام میشود و به این قسمت ضمیر ناخودآگاه میگویند. نحوۀ تحلیل و بررسی ضمیرناخودآگاه کاملاً خاص است و عمکردش با عملکرد خودآگاه متفاوت است. حتماً با این جمله برخورد کردهاید: «از همان اول یک حسی به من میگفت که این اتفاق نمیافتد!» یا مثلاً: «هرکاری کردم دلم نیامد فلان کار را انجام دهم.» اینها دقیقاً تصمیمات ضمیرناخودآگاه است. در بیشتر مواقع ضمیرناخودآگاه به افکار منفی تمایل دارد نه افکار مثبت. اگر کسی نه همه اما بخش بزرگی از ضمیرناخودآگاهش را کنترل کند میتواند احتمال موفقیتش را افزایش دهد..
ضمیر ناخودآگاه
یکی دیگر از ویژگیهای ضمیر ناخودآگاه این است که نمیخواهد شما را وارد خطر کند و به دردسر بیندازد از این رو با هشدارهای مداومی که میدهد اجازۀ ریسک کردن را از شما میگیرد. تنها راه مقابله با این احساس این است که فعالیت کنید و اجازه ندهید ترسها راهتان را سد کنند.
2- کلید در دست شماست؛ راهحل همه چیز در دستان شماست. در اصل دوم به این مسئله پرداخته شده که اگر کسی تصمیم بگیرد در کسبوکار یا هدف خود پیشرفت کند و متحول شود باید ابتدا توانش در آن زمینه را شناسایی کند، تعریف درستی از آن مسئله داشته باشد، راهحلهای موجود را بیابد و بهترین راهحل را با توجه به موقعیت خود انتخاب کند.
3- نقشۀ ذهنی؛ وقتی برای خود یک نقشۀ خیالی ترسیم میکنید ذهن آمادۀ پردازش دادهها میشود و آنها را به خاطر میسپارد. از این نقشه میتوان برای تمامی جنبههای ذهنی بهره برد و عمکرد انسانی را ارتقا داد.
4- شکست وجود ندارد؛ در اصل چهارم به اصلاح تعریف شکست میپردازد. در این اصل شکست معنا ندارد بلکه هر چه هست تجربه و یادگیری است. نباید نقطۀ مقابل موفقیت را شکست در نظر گرفت. میبایست به جای شکست نام اتفاقی را که برخلاف میلتان رخ داده بیتفاوتی یا سهلانگاری بگذارید. این سهلانگاری و بیمسئولیتی است که انسان را به هدف نادرست سوق میدهد و مانع رسیدنش به موفقیت میشود. یادتان باش حتی اگر به موفقیت نرسیدید به سرعت خود را احیا کنید و به بازی برگردید. فرصتهای پیش رویتان را به علت سهلانگاریهای گذشته نسوزانید و همچنان در بازی باقی بمانید
5- انعطافپذیری در راه موفقیت؛ انعطافپذیری یعنی اگر اتفاقی رخ داد که قبلاً آن را پیشبینی نکرده بودید، در سریعترین زمان ممکن از شوک خارج شوید و راهحلی برای شرایط موجود بیندیشید. رسیدن به هدف فقط یک جاده ندارد. اگر جادۀ پیش رو مسدود شد راه بعدی را دریابید
6- اهمیت ارتباطات انسان؛ این که هر کس با چه کسانی ارتباط دارد در میزان رشد و موفقیت او تأثیر مستقیم دارد. بنابراین اگر کسی قصد تغییر و تحول در ضمیرناخودآگاه خود دارد بهتر است اطرافیان خود را به گونهای انتخاب کند که موجب پیشرفت او شوند نه سد راهش